انقلاب محرّم
محرّم است و جهان پر ز انقلاب شده است به شیون و غم و اندوه شیخ و شاب شده است
ز بانگ شوربرانگیز القیام و جهاد قلوب اهل ستم اندر اضطراب شده است
ز مکتب کرَم و نهضت و عزاى حسین إلى الابد به سوى خلق، فتح باب شده است
به مُلک عزّت نفس و ثُبات و قوّت دین شهید کرب و بلا مالک الرّقاب شده است
براى اهل بیت پیمبر کنار شطّ فرات ز جور فرقه کفّار، قحط آب شده است
پیمبر است غمین و على عزادار است به روضه، حضرت زهرا در التهاب شده است
مگر حسین ز میدان دوباره بهر وداع به سوى خیمه گه زینب و رُباب شده است
دریغ و درد که از سنگ کینه دشمن ز خون، محاسن نورانیش خضاب شده است
مگر که حضرت عبّاس باز از پى آب براى تشنه لبان پاى در رکاب شده است
مگر که اصغر بى شیر خسته مظلوم به ضرب تیر ستم پیشگان به خواب شده است
مگر یگانه شبیه نبى، على اکبر به عزم یارى دین، باز بر عقاب شده است
ز ظلم دشمن دین گرچه روز عاشورا ز رحم و عدل و شرف، چهره در حجاب شده است
ز قتل سبط پیمبر اگر به ظاهر حال یزید پست فرومایه کامیاب شده است
به رغم آل معاویه و یزید پلید که کیدشان همه بر باد و در تباب شده است
ربوده است دل خلق را قیام حسین جهان، مسخّر آل ابوتراب شده است
نصیب شیعه آل است روضه رضوان نصیب ناصبیان، لعنت و عذاب شده است
اساس حقّ و حقیقت همیشه آباد است بناى ظلم به هر بوم و بر خراب شده است
ظهور جوهر ایمان و استقامت شخص رهین عزم وى و صبر در صعاب شده است
خموش «لطفى صافى» که در عزاى حسین قلوب اهل ولا از اَلَم کباب شده است
ثبت دیدگاه