کلام ناب
بیست و چهارم ذی الحجه روز غدیر ثانی
نصوص صریحه بر ولایت بلافصل امیرالمومنین (ع)
شیعه برای غدیر و غدیر همه چیز شیعه است
راه مستقیم علی و اهل بیت (علیهم السلام) است
تمسک به غدیر تنها راه سعادت
تبلیغ موضوع ولایت و امامت توسط پیامبر گرامی اسلام
روز غدیر اعلام رسمی ولایت امیرالمومنین علیه السلام
امیرالمومنین علی علیه السلام اعظم آیات الهی
استدعا دارم نظر مبارک خود را در خصوص حدیث «اَلْفَقْرُ فَخْرِی» که مى گویند منسوب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله مى باشد، بیان فرمایید. در احادیث بی شمار دیگرى از جمله دعاى بعد از نماز ایام مبارک رمضان آمده است که: «اَللَّهُمَّ أَغْنِ کلَّ فَقِیرٍ»، اگر فقر، مایه افتخار و مباهات باشد، چگونه در دعاى مذکور براى برطرف شدن آن دعا شده است؟
چگونه در بحث ولایت فقهاء به توقیع شریف که سنداً و دلالتاً مخدوش است تمسّک مى شود؟
چگونه غیبت امام با تماس مردم و استغاثه از آن حضرت مفهوم پیدا می کند؟
اگر حکایت هایى در مورد مداخله حضرت در عصر غیبت، در امور براى شخصى یقین آور نباشد، چگونه مى توان براى امام غایب فایده اى تصوّر نمود؟
نصب امام در صورتى که غایب از انظار باشد و متصرّف در امور و رتق و فتق و اصلاح احوال جامعه نباشد، چه فایده اى دارد؟
آیا احادیث «امان» عقلاً صحیح است؟ چرا با وجود امام علیه السلام، شاهد بلایاى ارضى و سماوى هستیم؟
آیا روایاتى که علم ما کان و ما یکون را براى امام ثابت مى کند، صحیح است؟ در صورت صحّت، چرا اقدام به هلاکت خود مى نمودند؟
س. از خطيبى شنيدهام كه حضرت على علیه السلام از شهادت خود در روز بيست و يكم رمضان به وسيله «ابنملجم» ـ عليه اللعنة ـ آگاهى داشته است. چرا علاج واقعه را قبل از وقوع نكردند با وجود آنكه قرآن فرموده: (لَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ)؟
ما معتقد به عصمت انبیا هستیم؛ اما در قرآن آیاتى هست که از ظاهر آیه برمى آید که بعضى از انبیا از پروردگار طلب مغفرت نموده اند؛مانند حضرت آدم و حضرت یونس و به ویژه در مورد موسى بن عمران در سوره «قصص» آیاتى به چشم مى خورد که صراحتاً دلالت دارند که حضرت موسى یک نفر را کشته و سپس اقرار مى کند که این عمل، عمل شیطان بوده؛ آنگاه تقاضاى عفو و بخشش مى کند، و خداوند متعال هم او را عفو مى نماید. مستدعى است نظر جامع و مستدلّ خود را مرقوم فرمایید.
بعضى در استدلال به آیه شریفه «تطهیر»، بر طهارت و عصمت اهل بیت علیهم السلام شبهه مى نمایند که اگر اراده موجود در آیه، اراده تکوینى است؛ چون تخلّف آن از مراد ممکن نیست، اثبات فضیلتى نمى کند؛ چرا که اراده تکوینى خدا در کار موثّر است، و اگر اراده تشریعى است که نسبت به تمام عباد و در مورد همه است، پاسخ این شبهه چیست؟