حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

یکشنبه, ۱۳ آبان , ۱۴۰۳ Sunday, 3 November , 2024 ساعت ×
مسایل متفرقه زکات
۰۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱:۰۶
مسایل متفرقه زکات در توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
پ
پ

مسایل متفرقه زکات‏

مسأله 1969. موقعى که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و موقع خشک ‏شدن خرما و انگور، انسان باید زکات آن را به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا کند و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام‏ شدن ماه یازدهم باید به فقیر بدهد، یا از مال خود جدا نماید، و اگر منتظر فقیر معینى باشد، یا بخواهد به فقیرى بدهد که از جهتى برترى دارد، بنابر احتیاط لازم زکات را جدا کند تا بعد به آن فقیر معین برساند.

مسأله 1970. بعد از جدا کردن زکات، اگر انتظار مورد معینى را نداشته باشد، احتیاط لازم آن است که فوراً آن را به مستحق بدهد.

مسأله 1971. کسى که می تواند زکات را به مستحق برساند، اگر ندهد و به واسطه کوتاهى او از بین برود، باید عوض آن را بدهد.

مسأله 1972. کسى که می تواند زکات را به مستحق برساند، اگر زکات را ندهد و بدون آن که در نگهدارى آن کوتاهى کند از بین برود، چنان‏چه دادن زکات را به قدرى تأخیر انداخته که نمی گویند: فوراً داده است، باید عوض آن را بدهد، و اگر به این مقدار تأخیر نینداخته، مثلاً دو سه ساعت تأخیر انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده، در صورتى که مستحق حاضر نبوده، چیزى بر او واجب نیست، و اگر مستحق حاضر بوده، بنابر احتیاط واجب، باید عوض آن را بدهد.

مسأله 1973. اگر زکات را از خود مال کنار بگذارد، می تواند در بقیه آن تصرف کند، و اگر از مال دیگرش کنار بگذارد، می تواند در تمام مال تصرف نماید.

مسأله 1974. انسان نمی تواند زکاتى را که کنار گذاشته براى خود بردارد، و چیز دیگرى به جاى آن بگذارد.

مسأله 1975. اگر از زکاتى که کنار گذاشته منفعتى حاصل شود، مثلاً از گوسفندى که براى زکات گذاشته بره متولد شود، مال فقیر است.

مسأله 1976. اگر موقعى که زکات را کنار می گذارد مستحقى حاضر باشد، احتیاط لازم آن است که زکات را به او بدهد، مگر کسى را در نظر داشته باشد که دادن زکات به او از جهتى بهتر باشد.

مسأله 1977. اگر بدون اجازه حاکم شرع با مالى که براى زکات کنار گذاشته تجارت کند و ضرر نماید، نباید چیزى از زکات کم کند، ولى اگر منفعت کند، بنابر احتیاط واجب باید آن را به مستحق بدهد.

مسأله 1978. اگر پیش از آن که زکات بر او واجب شود، چیزى بابت زکات به فقیر بدهد، زکات حساب نمی شود، و بعد از آن که زکات بر او واجب شد، اگر چیزى را که به فقیر داده از بین نرفته باشد، و آن فقیر هم به فقر خود باقى باشد، می تواند چیزى را که به او داده بابت زکات حساب کند.

مسأله 1979. فقیرى که می داند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چیزى بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن است. پس موقعى که زکات بر انسان واجب می شود اگر آن فقیر به فقر خود باقى باشد، می تواند عوض چیزى را که به او داده بابت زکات حساب کند.

مسأله 1980. فقیرى که نمی داند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چیزى بابت زکات بگیرد و پیش او تلف شود ضامن نیست، و انسان نمی تواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.

مسأله 1981. مستحب است زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهاى آبرومند بدهد و در دادن زکات، خویشان خود را بر دیگران، و اهل علم و کمال را بر غیر آنان، و کسانى را که اهل سؤال نیستند بر اهل سؤال مقدم بدارد، ولى اگر دادن زکات به فقیرى از جهت دیگرى بهتر باشد، مستحب است زکات را به او بدهد.

مسأله 1982. بهتر است زکات را آشکارا، و صدقه مستحبى را مخفى بدهند.

مسأله 1983. اگر در شهر کسى که می خواهد زکات بدهد مستحقى نباشد، و نتواند زکات را به مصرف دیگرى هم که براى آن معین شده برساند، چنان‏چه امید نداشته باشد که بعداً مستحق پیدا کند، باید زکات را به شهر دیگر ببرد، و به مصرف زکات برساند و می تواند مخارج بردن به آن شهر را از زکات بردارد، و اگر زکات تلف شود، ضامن نیست.

مسأله 1984. اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود، میتواند زکات را به شهر دیگر ببرد، ولى مخارج بردن به آن شهر را باید از خودش بدهد، و اگر زکات تلف شود، ضامن است مگر آن که با اجازه حاکم شرع برده باشد.

مسأله 1985. اجرت وزن‏ کردن و پیمانه‏ نمودن گندم و جو و کشمش و خرمایى را که براى زکات میدهد با خود او است.

مسأله 1986. کسى که 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر از بابت زکات بدهکار است، بنابر احتیاط مستحب کمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره به یک فقیر ندهد، و نیز اگر غیر نقره چیز دیگرى، مثل گندم و جو بدهکار باشد و قیمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره برسد، بنابر احتیاط مستحب به یک فقیر کمتر از آن ندهد.

مسأله 1987. مکروه است انسان از مستحق درخواست کند که زکاتى را که از او گرفته به او بفروشد، ولى اگر مستحق بخواهد چیزى را که گرفته بفروشد، بعد از آن که به قیمت رساند، کسى که زکات را به او داده، در خریدن آن بر دیگران مقدم است.

مسأله 1988. اگر شک کند زکاتى را که بر او واجب بوده داده یا نه، باید زکات را بدهد، هر چند شک او براى زکات سال‏ هاى پیش باشد.

مسأله 1989. فقیر بنابر احتیاط لازم نمی تواند زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کند، یا چیزى را گران‏تر از قیمت آن بابت زکات قبول نماید یا زکات را از مالک بگیرد و به او ببخشد، ولى کسى که زکات زیادى بدهکار است و فقیر شده و نمی تواند زکات را بدهد، چنان‏چه بخواهد توبه کند، فقیر می تواند زکات را از او بگیرد و به او ببخشد.

مسأله 1990. انسان می تواند از زکات، قرآن یا کتاب دینى یا کتاب دعا بخرد و وقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانى وقف کند که خرج آنان بر او واجب است، و نیز می تواند تولیت وقف را براى خود یا اولاد خود قرار دهد.

مسأله 1991. بنابر احتیاط لازم، انسان نمی تواند از زکات ملک بخرد و بر اولاد خود یا بر کسانى که مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید که عایدى آن را به مصرف مخارج خود برسانند.

مسأله 1992. فقیر می تواند براى رفتن به حج و زیارت و مانند این‏ها زکات بگیرد، ولى اگر به مقدار خرج سالش زکات گرفته باشد، براى زیارت و مانند آن نمیتواند از سهم فقرا زکات بگیرد، ولى از سهم سبیل الله مانعى ندارد.

مسأله 1993. اگر مالک، فقیرى را وکیل کند که زکات مال او را بدهد، چنان‏چه آن‏ فقیر بداند که قصد مالک این بوده که خود آن فقیر از زکات برندارد، نمی تواند چیزى از آن براى خودش بردارد، و اگر یقین داشته باشد که قصد مالک این نبوده، براى خودش هم می تواند بردارد.

مسأله 1994. اگر فقیر، شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زکات بگیرد، چنان‏چه شرط هایى که براى واجب‏ شدن زکات گفته شد در آن‏ها جمع شود، باید زکات آن‏ها را بدهد.

مسأله 1995. اگر دو نفر در مالى که زکات آن واجب شده با هم شریک باشند و یکى از آنان زکات قسمت خود را بدهد، و بعد مال را تقسیم کنند، چنان‏چه بداند شریکش زکات سهم خود را نداده، تصرف او در سهم خودش هم اشکال دارد.

مسأله 1996. کسى که خمس یا زکات بدهکار است، و کفاره و نذر و مانند این‏ها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنان‏چه نتواند همه آن‏ها را بدهد، اگر مالى که خمس یا زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس و زکات را بدهد، و اگر از بین رفته باشد، احتیاط لازم آن است که اگر نذر دارد نذر را مقدم بدارد، و اگر نذر ندارد، می تواند خمس یا زکات را بدهد، یا کفاره و قرض و مانند این‏ها را ادا نماید و احوط، توزیع بر این موارد است.

مسأله 1997. کسى که خمس یا زکات بدهکار است و نذر و مانند این‏ها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بمیرد و مال او براى همه آن‏ها کافى نباشد، چنان‏چه مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات را بدهند، و بقیه مال او را به چیزهاى دیگرى که بر او واجب است قسمت کنند؛ و اگر مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد، مال او را به خمس و زکات و قرض و نذر و مانند این‏ها قسمت نمایند، مثلاً اگر چهل تومان خمس بر او واجب است، و بیست تومان به کسى بدهکار است و همه مال او سى تومان است، باید بیست تومان بابت خمس، و ده تومان براى دین او بدهند.

مسأله 1998. کسى که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند براى معاش خود کسب کند، چنان‏چه تحصیل آن علم، واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد، ولى احتیاط براى اهل علم، نگرفتن زکات است مگر در صورتى که از تحصیل‏ مخارج عاجز باشند، و لکن جایز است اشتغال به تحصیل علم هر چند باعث عجز از تحصیل نفقه شود.

 

برای بازگشت به صفحه رساله بر روی لینک زیر کلیک نمایید:

رساله توضیح المسائل حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (قدس سره)

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.