شفیعه محشر
این بارگه که خاکِ دَرَش مُشک اذفر است آرامگاه دختر موسی بن جعفر است
دارالشّفا و عقده گشا و فرح فزاست باب امان ز محنت فردای محشر است
طور حضور و مطلع نور و مطاف حور بویش چو بوی خُلدِ برین روح پرور است
خاتون دین پناه که برهات عزّتش هر صبح و شام، صیحه الله اکبر است
هر کس دری و خانه و راهی گزیده است چشم امید لطفی صافی بر این در است
ثبت دیدگاه