تفسیر آیه «لَیلَهُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»
سوال: در آیه «لیله القدر خیر من الف شهر»، چه ارتباطى بین ولایت على علیه السلام با مدت حکومت بنیامیه است؟ (بهتر بودن شب قدر از هزار ماه و حکومت جابرانه اموى از لحاظ خوبى و بدى قابل مقایسه نیستند).
جواب: آیه «لَیلَهُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»، دلالتى بر ارتباط بین ولایت امیرالمومنین على علیه السلام و حکومت بنىامیه ندارد. فقط چیزى که برحسب بعضى تفاسیر، از این آیه استفاده مىشود این است که: شب قدر بهتر است از هزار ماه حکومت بنىامیه که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به واسطه رویایى که دیدند، از تسلّط آنها بر بلاد اسلام غمناک شدند.
این به آن معنى نیست که در حکومت بنىامیه خیرى فرض مىشود، یا آنکه هزار ماه حکومت بنىامیه از جنبه خیر و خوبى با شب قدر، طرفِ قیاس باشد؛ نه اینطور نیست. این مثل آن است که مىگوییم عدل بهتر از ظلم، علم بهتر از جهل، راست بهتر از دروغ، و عاقبت نیکوکاران بهتر از بدکاران است. در این قضایا غرض، بیان خوبى عدل، علم، صدق و حسن عاقبت نیکوکاران و تشویق و ترغیب به این امور است. اینگونه عبارتها دلالتى بر خوبى دروغ، جهل و ظلم ندارد و در محاورات عرفى زیاد است.
نظیر این آیه در خود قرآن مجید، این آیه است در سوره فرقان: «قُلْ أَ ذَلِک خَیرٌ أَمْ جَنَّهُ الْـخُلْدِ»؛ یعنى: «آیا این آتش جهنم بهتر است یا بهشت خلد؟» که البته از آن استفاده نمىشود که جهنم نیز جایگاه خوبى است و طرف قیاس با بهشت است؛ و در اشعار و آثار ادبى شعرا و ادباى عرب و عجم این نحو بیان بسیار است.
بهعلاوه چون مقام، مقام تسلیت به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و رفع غم و اندوه آن حضرت است، معلوم است که آنچه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را از غم و افسردگى بیرون مىآورد، جنبههاى خیر و برکات معنوى است؛ بنابراین ممکن است در توصیف و تعظیم «شب قدر» گفته شود که شب قدر، شبى است که عبادت در آن شب از عبادت هزار ماه ـ که مدّت برخوردارى بنىامیه از حکومت و استیلاى بر جهان اسلام است ـ بهتر است. یعنى در مقابل آن برخوردارى مادى و موقّت، این افتخار جاوید و همهساله برخوردارى معنوى و روحى را به تو عطا کردیم.
بنابراین دو شىء را به مناسبت تضادّى که با هم دارند، در برابر هم قرار مىدهند. چون پیغمبر و اهلبیتش علیهما السلام افتخار جاوید را مىخواهند و بنىامیه آن حکومت و تسلّط و استثمار و استعمار را.
به عبارت دیگر، شک نیست که مهمترین چیزى که مطلوب اهل دنیا و محبوب قلوب آنها است، حکومت و سلطنت است؛ که در تمام مظاهر قویه و ضعیفه و صور مختلفه اش مورد آرزو و منتهى الآمال اهل جاه و طالبان جیفه دنیا است.
از نظر این طایفه چیزى بهتر از یک تسلّط مطلق و دیکتاتورى و استبداد یکصدساله بر دنیاى وسیع اسلام نیست. حکومتى که اتباع و اعضایش ـ مثل «زیاد» و «حجاج» ـ آنگونه مطلقالعنانى داشته باشند که تاریخ نظیر آن را کم نشان داده است.
اگر بخواهیم یک خیر واقعى و حقیقى، و نعمتى از نعم اخروى و معنوى را تا حدودى که ممکن است و با تشبیه معقول به محسوس، عظمتش را جلو چشم شنونده بگذاریم، و ضمناً آنهمه زور و قدرت و برخوردارى و لذّت ناز و تجمّلات و سلطنت را بیقدر جلوه بدهیم، این جمله که: «لَیلَهُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»، بسیار رسا و موثّر و نافذ است؛ زیرا هم عظمت شب قدر اثبات شده، و هم کمارزشى یا بیارزشى ملک بنىامیه در مقابل دارایىها و ذخایر معنوى اهل حق آشکار گردیده؛ که یک شب و فقط یک شب آنها بهتر از تمام آن مدت طولانى و برخوردارى مادى یکصدساله است.
اگر بگویید: پس چرا حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم اندوهناک شدند؟ مىگوییم: براى امت و براى اینکه بنىامیه تسلط مىیابند و منبر هدایت و مقام خلافت را غصب کرده و به ضلالت و سلطنت تبدیل مىکنند؛ و بندگان خدا و مسلمانان را از اینکه در مسیر ترقّى جلو بروند، مانع مىشوند.
خدا براى تسلیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مىفرماید: اگر چنین وضعى روى مىدهد، اما براى پیشرفت و سرعت سیر و اینکه بندگان خدا بتوانند گامهاى بلند به سوى کمال و کسب فضایل و اصلاح احوال خود بردارند، راهها بسته نمىشود؛ مثل این فرصت (شب قدر) به آنها داده شده است که بتوانند در ظرف یک شب فضیلت عبادت و اطاعت هزار ماه را (که شب قدر نداشته باشد) کسب کنند.
اما ارتباط این سوره، با ولایت از جهت این آیه است: «تَنَزَّلُ الْـمَلَائِکهُ وَالرُّوحُ»؛ زیرا نزول ملائکه در شب قدر، در عصر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر آن حضرت بوده، و بعد از آن حضرت ـ چون این نزول قطع نمىشود ـ بر اوصیاى آن حضرت ـ یکى پس از دیگرى ـ مىباشد، و بعضى روایات هم بر آن دلالت دارد. علاوهبر این، در حدیث است که روح، غیر جبرئیل است و از جبرئیل و میکائیل اعظم است.
ثبت دیدگاه