اسوه وقار و جلال- میلادیه حضرت زینب کبری سلام الله علیها – سروده ی مرجع ولائی حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
جهان ز مولد زینب چو خویشتن آراست عنایت ازلى جلوه کرد از چپ و راست
زنى چگونه زنى، فخر عالم و آدم زنى که چون پدر و مام، عروه الوثقى است
ولیّه الله و عین الله و لسان الله زنى بزرگ که الگوى دانش و تقوا است
زنى کریمه، زنى عالم علوم خفى زنى که پایه قَدرش ز آسمان بالا است
زنى ستوده، زنى اسوه وقار و جلال زنى که خواهر و هم رزم سیّدالشهدا است
زنى بزرگ، زنى قهرمان کوفه وشام زنى که معدن صبر و عفاف و شرم و حیا است
زنى چگونه زنى، آیت کمال ابد زنى که درگه او مشعر و مِنا و صفا است
زنى تهمتن و شیر افکن و على هیبت زنى که بانوى بىمثل روز عاشوراست
زنى معلّمه مکتب نبوّت و وحى که خود معلّمه مکتب کمال و وفا است
زنى عظیمه، بزرگ و عزیز و نیرومند زنى که باقى از او انقلاب کرب و بلا است
عظیمه گر چه همى بوده است وخواهد بود و لیک زینب کبرى عظیم در عظما است
زنى به منطق و گفتار، حیدر کرّار زنى که در شرف و مجد، ثانى زهرا است
مقام ومشهد او در دمشق و قاهره هست دلیل آن که حقیقت، مدار عزّ و بقا است
از آن خطابه که در مجلس یزید سرود هنوز ولوله و شور در زمین و سما است
چنان نمود یزید پلید را محکوم که تا ابد برِ تاریخ، ساقط و رسوا است
رساند ناطقه ی او به گوش عالمیان که عزّ و مجد و کرامت از آنِ آل عبا است
بیان نمود در آن خطبه ی فصیح و بلیغ که حق ز باطل وباطل ز حق همیشه جداست
ره حسین و على، راه حق و توحید است ره یزید و معاویه، راه شرک و خطا است
سخن ز قدر و جلالش نمى توان گفتن که درک شأن و مقامش وراى بینش ما است
سرود «لطفى صافى» مر این چکامه ی نغز اگر قبول شود بس براى هر دو سرا است
عتبه بوس آستان ملک پاسبان عالمه غیر معلّمه زینب کبری سلام الله علیها،
لطف اللّه صافی



















ثبت دیدگاه