حدیث روز
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله: کسی‌که قائم از فرزندان مرا انکار کند، پس همانا مرا انکار کرده است - مصدر کتاب منتخب الاثر تألیف آیت الله العظمی صافی قدس سره

دوشنبه, ۱۲ خرداد , ۱۴۰۴ Monday, 2 June , 2025 ساعت ×
سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (بخش دهم: تشرف برای وداع)
۰۸ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۴
به سوی سرزمین وحی (بخش دهم - تشرف برای وداع) - سلسله گزارش های کوتاه از کتاب «سفرنامه حج» اثر مرجع ولائی آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
پ
پ

سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (بخش دهم: تشرف برای وداع)

تشرف براى وداع

به عکس وقتى که انسان منتظر است و به او وعده دیدار با محبوب داده شده که روزها با کندى مى گذرد و طولانى و بلند به نظر مى آید، روزهاى آخر تشرف در مدینه منوره با سرعت مى گذشت تا روز وداع رسید. اکنون باید براى آخرین بار در این سفر به زیارت حجره شریفه خواجه کاینات و خلاصه ممکنات عقل کل و هادى سبل و مفخر رسل صلى الله علیه وآله و سلم مشرف شویم با حال پریشانى که وصفش ممکن نیست آماده تشرف شدیم این بار مثل اینکه قدم ها جلو نمى رود و انسان مى خواهد دیرتر برسد با این حال خود را به مسجد النبى صلى الله علیه وآله وسلم آنجا که مطاف فرشتگان و قبله مشتاقان است رساندم با اذن دخول مشرف به مسجد شدم با چشم اشکبار زیارت کردم گریه کردم و دعا نمودم به هر چه مى نگرم از در و دیوار و فرش و منبر و محراب و آه
مى کشم و وداع مى کنم و چنان احساسى دارم که در وداع عزیزترین فرزند هرگز نخواهم داشت حجره مطهره و بیت صدیقه طاهره علیهاالسلام را طواف مى کردم در خانه حضرت زهرا سلام الله علیها که مى رسیدم تأسفم بیشتر مى شد اشک مى ریختم و ناله مى کردم و خلاصه هر کجا حالى و زبانى و مقالى داشتم دلم نمى خواست وداعم تمام شود گاهى نزدیک حجره مطهره مى رفتم شباک را مى بوسیدم دست به دیوارها مى کشیدم خدایا چنین بهشتى را نصیبم کرده اى چگونه ترک کنم کجا بروم؟ و به سوى که برگردم؟

عاقبت آرام آرام بعد از زیارت وداع به طور قهقرا با حال تأسف و اندوه فراوان و چشم گریان و دل سوزان مرخص مى شوم اما دلم راضى نمى شود مجدداً به سوى حجره مطهره مى روم و عرض ادب مى کنم و تقاضاى عود و بازگشت و تشرف مجدد مى نمایم خلاصه به این کیفیت اقدم رجلًا و ءاخر اخرى از آن مرکز عظیم افاضات الهى و مهبط برکات رحمانى خارج شدم و با دل سوزناک به سوى بقیع رفتم آنجا هم با همین احوال و احساسات به وداع پرداختم، جمله هاى زیارت را آرام آرام مى خواندم و جمله ها را مکرر مى کردم بلکه تمام نشود اما متأسفانه تمام شد با قبر مطهر منسوب به حضرت فاطمه زهرا یا فاطمه بنت اسد علیهماالسلام و قبور ائمه علیهم السلام با حزن و اندوه تمام وداع کردم این حالات را تا کسى درک نکند با قلم نمى توان تفهیم و تشریح کرد.

با قبر حضرت ابراهیم و سایر قبور متبرکه وداع کردم و به منزل مراجعت نمودم.

از اینجا فکر واحساس عوض مى شود و همگام براى انجام یکى از بزرگترین فرائض اسلامى آماده مى گردند و خود را در موقعیتى خاص و وظایفى بس مهم و پرمحتوا مى بینند که باید هرچه بتوانند بیشتر از این مراسم بهره هاى معنوى ببرند و از برکات آن مستفیض شوند.

سفر سفر الى الله است، باید سیر و سلوک به سوى خدا واقعیت پیدا کند و انسان بفهمد که به سوى او مى رود سراپایش توجه و حضور قلب باشد و اگر اندکى غافل گردد واقعاً مغبون مى شود.

این احساسات و توجه به اهمیت تکلیف حج و اینکه به طور صحیح و با آداب ظاهرى معنوى انجام شود مانع از آن است که شخص به طورى که سزاوار است درک مفارقت و محرومیت از برکات حرم رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم را بنماید اگر این برنامه حج در پیش نبود و فکر انسان به آن متوجه نمى گشت شاید خارج شدن از مدینه طاقت فرسا مى شد به هر حال سوار ماشین هاى بى سقف و روباز شدیم و در حال حرکت با در و دیوار و شوارع و خیابان ها و میدان ها و زمین و آسمان مدینه وداع کردیم.

و ناگفته نماند که از منزل تا مسجد شجره شاهد وسعت روزافزون شهر مدینه بودیم به گفته یکى از همراهان شاید در دنیا شهرى که اینگونه به سرعت توسعه و عمران ظاهرى در آن آشکار باشد نباشد ساختمان هاى مجلل و حتى ده طبقه در اطراف خیابان ها جالب بود و شهر از این ملاحظات غیر از شهرى بود که در سفر قبل دیده بودیم.

 

برگرفته از کتاب «سفرنامه حج» اثر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره

 

برای مطالعه بخش های دیگر سفرنامه می توانید بر روی لینک های زیر کلیک کنید:

سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (بخش نهم: بقیع) 

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وبسایت منتشر خواهد شد.