سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (بخش دوازدهم: به سوی مکه مکرمه)
بدر
یکى از منازل بین مدینه منوره و مکه مکرمه که معمور و آباد شده است بدر است که همه مسلمانان نام آن را شنیده و کم و بیش از تاریخ آن اطلاع دارند متأسفانه به این منزل که رسیدیم چنان گمان کردیم که راه تا قبور شهداى بدر نزدیک نیست و با اینکه شب است و راننده منتطر نمىماند رفتن به آنجا و زیارت قبور مطهره آنها امکان ندارد اما مقارن حرکت معلوم شد که راه نزدیک است و اگر موقع پیاده شدن از ماشین مستقیماً به آنجا رفته بودیم فرصت کافى بود امید است در سفر آینده به درک این سعادت و توفیق که در این سفر از آن محروم شدیم نایل گردیم. ان شاءالله تعالى.
ولى باید متوجه بود که غزوه بدر یکى از وقایع بسیار مهم و آموزنده، سازنده در تاریخ اسلام است که هیچ مسلمان نباید از مطالعه تاریخ آن و تأمل پیرامون تفاصیل آن غفلت نماید اندیشه در رویدادهایى مثل غزوه بدر و احد و خیبر و احزاب شخص را در مسائل مهم اسلامى آگاه، و به مواضع صحابه و رجال صدر اسلام و فداکاران و قهرمانان غزوات شناخت مىدهد، ضمناً چنانچه خواننده عزیز بخواهد مىتواند مختصرى از سرگذشت غزوه بدر و آگاهىهایى را که از بررسى آن مىتوان کسب نمود در کتاب «رمضان در تاریخ» این حقیر مطالعه فرمائید.
ادامه سیر به سوى مکه مکرمه
پس از مختصرى توقف در بَدْر و صرف چاى با گفتن تلبیه ها سوار ماشین شده به سوى مقصد روان شدیم در بین راه گروه هاى بسیار از کشورهاى مختلف دیده مىشوند که همه تلبیه گویان به سوى این مقصد روان مىباشند و خبر «وعده غیبى الهى را به حضرت ابراهیم علیهالسلام» همه ساله تحقق مىدهند.
بر حسب قرآن مجید خدا به حضرت ابراهیم فرمود:
«وَ اذّنْ فِی النّاسِ بِالْحَجِّ یاْتُوک رِجالًا وَ عَلی کلّ ضامِرٍ یاْتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیق»
این جماعات بى شمار بشرى در بین راه که به هم مىرسند صدا را به تلبیه بلند کرده و همصدائى خود را با هم اعلام مىدارند بامدادان در یکى از منازل براى نماز فرود آمدیم در اینجا بر خلاف آنچه که در اماکن و منازل دیگر دیده بودیم آب و وضوخانه نداشت و شخصى شیشه هاى کوچکى از آب را به یک ریال مىفروخت ولى به مناسبت اینکه در جنب مسجد قدیم آن مسجد جدیدى بنا شده بود و هنوز افتتاح نشده بود گمان مىرود در ساختمان مسجد جدید این حوائج را منظور کرده باشند.
به هر حال در مسجد قدیم این محل که بسیار کوچک بود مسافرین نماز مىخوانند و جالب این است که همین مسجد کوچک در این محل کم جمعیت نیز امام و پیش نماز دارد تا ما وضو گرفته و آماده شدیم امام مسجد با عده اى از مسافرین دیار مختلف و مأمومینى که از محل حاضر مىشوند نماز را خوانده بود ما هم پس از اقامه نماز قدرى در این مسجد استراحت کردیم و چون خسته بودیم با پیشنهاد دوستان و همسفران چند دقیقه اى خوابیدم. وقتى بیدار شدم که جماعت دیگر در مسجد از مسافرین تازه وارد منعقد شده بود امام این جماعت قرائت را با صوت بسیار نافذ و موثر مىخواند و بسم الله الرحمن الرحیم را هم بلند خواند و جالب این بود که در رکعت دوم سوره هل اتى را با بسم الله و با همان صوت جاذب قرائت کرد.
بارى این منزل را همه مقارن طلوع آفتاب پشت سر گذاردیم و روانه مقصد شدیم و چون شب بود و حد حرم معلوم نمىشد لذا دعاى عالیه المضامین را که براى ورود به حرم است به قصد ورود به حرم خواندیم، تأمل در مضامین این دعا و دعاهاى دیگر که در مراسم حج خوانده مىشود بسیار مفید و پرورش دهنده و پرواز دهنده روح است.
وقتى دیوارهاى مکه مکرمه نمایان شد گفتن تلبیه را طبق دستور ترک کردیم هر چند گفتن آن به غیر قصد ورود جایز است اما چون مقام مقام تسلیم و قبول و واگذاردن امر به خدا و صدور و ورود به فرمان خدا است حتى مثل همین جمله چون از این امکان به بعد مأثور نیست ترک مىشود.
در مکه مکرّمه
شهر مکه مکرمه نیز مانند مدینه منوره تغییرات کلى پیدا کرده و بر عرض و طول آن افزوده شده است این شهر یکى از شهرهایى است که در طول تاریخ دور و درازى که داشته است همیشه مورد احترام و مرکز آمد و شد بوده است حتى چنانکه در مروج الذهب است ایرانیان باستان به حج کعبه معظمه مشرف مىشدند که از جمله آنها ساسان است بابک جدّ اردشیر بابکان را نام مىبرند. که معلوم مىشود در آن عصر ایران هم اسم و آوازه کعبه معظمه و ایمان به قداست آن مشهور و مورد قبول بوده است.
این سرزمین حوادث مهمى را در جاهلیت و اسلام پشت سر گذارده است که پس از واقعه اسکان اسماعیل و هاجر دراین سرزمین به توسط ابراهیم خلیل و واقعه بناى کعبه معظمه به توسط ابراهیم و اسماعیل. یکى از مهمترین حوادثى که درآن رویداد واقعه اصحاب فیل است که در قرآن مجید یک سوره اى در شرح آن آمده است و دیگر هم ولادت حضرت على علیهالسلام در خانه کعبه است که شرافتى است که نصیب احدى از بندگان خدا نشده است.
و چه نیکو سروده است سید حمیرى:
ولدته فى حرم الاله و امنه والبیت حیث فنائه و المسجد
بیضاء طاهره الثیاب کریمه طابت و طاب ولیدها والمولد
فى لیله غابت نحوس نجومها و بدت مع القمر المنیر الاسعد
مالف فى خرق لقوابل مثله الّا ابن آمنه النبى محمّد
***
شد او درّ و بیت الحرامش صدف کسى را میسر نشد این شرف
درکعبه شد پدید به محراب شد شهید نازم بحسن مطلع و حسن ختام او
در منقبت على نه چون است و نه چند در خانه حق زاده به جانش سوگند
بى فرزندى که خانه زادى دارد شک نیست که گیردش بجاى فرزند
و اکبر و اعظم وقایع که در شهر مکه اتفاق افتاد ولادت حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وآله وسلم است ولادتى که سر آغاز دنیاى جدید و مطلع انوار و مشرق آفتاب توحید و اسلام بود.
ولادتى که انسانیت، مکارم اخلاق، فضیلت، رحم، برادرى، خیر و عدالت را زنده کرد.
ولادتى که انسانهاى ناامید، خاموش و خواب را امیدوار، بیدار و گویا کرد.
ولادتى که تمام جهان و جهانیان مدیون برکات و پیامدهاى آن مىباشند.
ولادتى که در آن دنیاى پر از تاریکىها مانند آفتاب در افق ظاهر شد و هرچه بالا آمد روشنى و تابشش بیشتر و گسترده تر گردید تا بر هر ظلمتى خصوص ظلمت بت پرستى و عادات زشت مانند زنده به گور کردن دختران غالب شد.
ولادتى که اگر نبود آنچه ترقى و تکامل مادى و معنوى در این چهارده قرن نصیب بشر شده است هم، نبود.
ولادتى که به ظاهر ولادت یک کودک بود، اما در واقع ولادت نور و هدایت و خیر و رحمت براى عالمیان بود.
ولدالهدى فالکائنات ضیاء وفم الزمان تبسم و ثناء
الروح و الملأئک حوله للدین والدنیا به بشرا
یوم یتیه على الزمان صباحه و مسائه بمحمد و ضّاء
ولادتى که ولادت انسان ولادت عدالت و علم و معرفت بود. ولادتى که بر پیکر استکبار و استعلا و استعباد کوبنده ترین ضربت را وارد نمود و محو استضعاف و استبداد را نوید مىداد و خلاصه ولادتى که با خود براى بشریت همه خیرات و برکات را آورد.
بسیار اتفاق عظیم او فتاده است کامثال آن گذشت زمان کم ندیده است
لیکن جهان حادثه امرى عظیم از مولد رسول معظم ندیده است
دست رسول پرچم توحید برفراشت در ملتى که دستش پرچم ندیده است
فکر رسول مشعل توحید برفروخت آنجا که جز تفکر مظلم ندیده است
میلاد مصطفى بىیقین مبدأ حق است حق گرچه رنگ مبدأ ومختم ندیده است
حوادث مهم و تاریخى شهر مکه پس از این واقعه یکى وفات جناب عبدالمطلب است و دیگرى ازدواج پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم با خدیجه و پس از آن بعثت پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم بود. قبل از بعثت هر چه از تاریخ مکه بخوانیم مربوط به دوره جاهلیت است و از هنگام بعثت تاریخ اسلام آغاز مىشود.
مهمترین وقایع این تاریخ که در سال سوم بعثت در مکه اتفاق افتاد واقعه یوم الدار یا یوم الانذار بود که اولین تعیین رسمى على علیه السلام به خلافت پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم در آن برگزار شد.
و از جمله وقایع اسلام قبل از هجرت محصور شدن پیغمبر و بنى هاشم در شعب ابىطالب است که در اینجا فداکارىهاى حضرت ابوطالب در حفظ جان پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم و تشویق مسلمین به مقاومت و صبر عامل موثر بود هجرت مسلمین به حبشه و همچنین وفات ام المومنین خدیجه و حضرت ابوطالب و هجرت پیغمبر به طائف و اسلام آوردن جماعتى از صحابه نیز از وقایع این دوره است و آخرین واقعه این دوره خوابیدن امیرالمومنین در خوابگاه پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم و هجرت حضرت رسول از مکه معظمه به مدینه منوره است.
پس از این مکه معظمه چون در اختیار مشرکین و قریش بود همچنان مرکز عملیات مشرکانه و ضد توحیدى بود و بلکه بر شدت و گسترش آن افزوده شد، قریش و مشرکین مستکبر مثل ابوسفیان و عتبه و شیبه و ولید و ابوجهل این عملیات را رهبرى مىنمودند و تا سال فتح مکه به ضدیت با دین خدا ادامه دادند و سرانجام در این سال پیغمبر صلى الله علیه وآله وسلم مکه را نیز فتح فرمود و مشرکین که از جنگهاى گذشته جان سالم بدر برده بودند مثل ابوسفیان و فرزندانش یزید و معاویه و زن مشهوره اش هند ناچار به ظاهر اسلام اختیار کرده و تسلیم شدند از این تاریخ مکه معظمه آزاد شد و در قلمرو اسلام قرار گرفت و پیغمبر صلى لله علیه وآله وسلم خانه کعبه و تمام مکه را از لوث اصنام و بتها و بت پرستى پاک نمود و حلقه در کعبه را گرفت در آن روز تاریخى این کلمات را که همچنان زنده و پابرجا است و تا ابدیت برقرار است فرمود: «لا الهَ الَّا اللهُ وَحدَهُ وَحْدَهُ …»
و در این موقع ارتشى در اختیارش بود که تا آن روز شبه جزیره در خود مثل آن را ندیده بود و هیچ چیز از انفاذ اوامرش مانع نبود و مىتوانست این مردم مکه را که در برابر حق آن هم عناد و لجاج به خرج داده و آن مستکبرین گردنکش را به شدیدترین وضعى کیفر بدهد، و از آنها که او را آن همه رنج و آزار دادند و سرانجام ناچار به هجرت از این شهر کردند انتقام بکشد اگر یک کلمه مىفرمود «النهب» سپاه اسلام تمام اموال آنها را به غنیمت مىگرفتند و اگر مىفرمود «الاسر» همه را اسیر مىنمودند و اگر مىفرمود «القتل» یک نفر را زنده نمىگذاردند به آنها که در مسجد جمع شده و منتظر اعلام تصمیم آن حضرت درباره خود و اموال و زن و اولاد خود بودند فرمود چه مى اندیشید و گمان مى برید درباره من، گفتند: غیر از خیر گمان نمىبریم «اخ کریم و ابن اخ کریم» فرمود من مىگویم آنچه یوسف به برادرانش گفت:
لا تَثْریبَ عَلَیکمُ الْیوْمَ اذْهَبُوا فَانْتُمْ الطُّلَقاءُ
همه را آزاد کرد که از جمله این آزادشدگان، ابوسفیان، معاویه و هند جگر خواره بودند لذا حضرت زینب به یزید بن معاویه در آن مجلس تاریخى و در ضمن آن خطبه پرمحتوا و کوبنده و هشدار دهنده این سابقه را یاد کرد و به یزید فرمود:
امِنَ الْعَدْلِ یابْن الطُّلَقاءِ تَخْدیرُک حَرائرَک وَ امائَک وَ سَوْقُک بَناتَ رَسُولِ اللهِ سَبایا قَدْ هَتَکتَ سُتُورَ هُنَّ وَ ابْدَیت وُجُوهَهُنَ
بارى از این پس مکه رسماً تحت فرمان مدینه قرار گرفت و این غرامت را داد که با اینکه در نزول وحى مهبط نخستین بود چون در قبول آن استقبال لازم را نشان نداد یعنى مردمش در تشکیل جامعه نو همکارى نکردند مرکزیت سیاسى اسلام در مدینه استقرار یافت و پس از فتح مکه نیز پیغمبر مدینه را ترک نفرمود و خدمات انصار و مردم مدینه را گرامى داشت.
مع ذلک مکه نیز تا امروز شاهد حوادث بزرگ بوده که مهمترین آنها هجرت حضرت امام حسین علیه السلام به این شهر بود که پس از پنجاه و نه سال که از هجرت جدّش از مکه به مدینه گذشته بود تاریخ به اینگونه عوض شد و حسین علیه السلام از مدینه به مکه هجرت کرد و پس از این واقعه واقعه تاریخى و با معنى دیگر خارج شدن حسین علیه السلام از مکه در روز ترویه بود که براى حفظ احترام حرم صورت گرفت، چون بنى امیه اشخاصى را مأمور کرده بودند که آن حضرت را در حرم هر کجا ممکن شود به شهادت، رسانند پس از اینها تا حال در مکه معظمه جنگها و حوادث گوناگون بسیار اتفاق افتاده که بر شمردن آنها با این چیزى که ما مى نویسیم مناسبت ندارد و باید مستقیماً به کتابهاى تاریخ رجوع شود.
پس از ورود به مکه مکرمه که حدود ساعت هشت روز جمعه بود مستقیماً به منزلى که در اختیار گروه، گذارده شده و در محل معابده بود رفتیم. بیشتر برادران پس از مختصرى استراحت براى طواف و نماز طواف و سعى و تقصیر به اتفاق عالم کاروان به مسجد الحرام مشرف شدند و پس از انجام این وظایف از احرام بیرون آمدند، حقیر در احرام باقى ماندم تا ساعت 11 شب شنبه به اتفاق بعضى دوستان براى طواف رفتم و صورت عملى بجا آورده خود را به طواف کنندگان و نمازگزاران و سعى کنندگان شبیه نمودم باشد که به حکم
«مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ»
در شمار طائفین و مصلین و سعى کنندگان محسوب شوم.
هوا بسیار گرم است و براى مثل من توانائى احتیاط و تجدید عمل و تکرار نیست، لذا ناچار به آنچه انجام دادم اکتفا کردم امید است خداوند به فضل و کرم خود و از برکت کسانى که اعمال صحیح و مقبولتر دارند ما را هم بپذیرند. زبان حال و قال من این است که خدایا در میان اینهمه جمعیت از من ضعیفتر و مقصرتر و نیازمندتر به رحمت تو نیست. از همه کمترم و از همه روسیاهتر.
خدایا تو خود سفارش ضعیفان و درماندگان و افتاده ها را فرموده اى به ضعف، درماندگى و افتادگى من و به بیچارگیم ترحم فرما.
از کرَم تو بعید است کسى که خود را در جمع وافدین به تو و در بین میهمانان عزیز تو قرار داده از آنها جدا کنى و او را از خوان رحمت بى دریغت برانى و دور سازى.
اگر عملم قابل نیست و اگر نواقص آن بسیار است تو خود مىدانى که عمل صحیح و مقبول درگاه تو را دوست مىدارم و صاحبان اعمال مقبول را نیز دوست مىدارم.
جائى که بزرگان با آن اعمال مقبول و صحیح به فضل و کرم تو مورد اکرام شده و به ثواب و پاداش نایل شوند و هیچ کس و هیچ یک از انبیاء و اولیاء و صدیقین و شهداء به استحقاق و در برابر عملى که انجام داده اند به تو ذى حق نباشند، و تو بر هم حق و منّت داشته باشى و آنان را نیز به کرم و فضل خود به ثواب و درجات بلند برسانى من که هستم و چه دارم که در معرض قرار دهم جز اینکه عرض کنم:
الهی حُجَّتی حاجَتی وَ وَسیلَتی فاقَتی ادْعُوک اضْطِراراً وَ انْتَ تُجیبُنی اخْتیاراً الهی لِسُوءِ ما عِنْدی اخْشاک وَ بِفَضْلِ ما عِنْدَک ارجُوک فَلا تَمْنَعْنی فَضْلَ ما عِنْدَک لِقَبیحِ ما عِنْدی یا مُوْلای یا اللهُ افْعَلْ بِنا ما یفْعَلُ الْکریمُ بِآمِلیهِ فَانَّ الْکریمَاذا قَدُرَ عَفی
برگرفته از کتاب «سفرنامه حج» اثر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی قدس سره
برای مطالعه بخش های دیگر سفرنامه می توانید بر روی لینک های زیر کلیک کنید:
سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (بخش یازدهم: به سوی خدا)
سفرنامه حج آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (بخش سیزدهم: مسجد الحرام)
ثبت دیدگاه